مصطفی هاشمیطبا، رئیس پیشین سازمان تربیت بدنی در یادداشتی در روزنامه شرق با انتقاد به دستور مبهم ابراهیم رئیسی درباره ساخت ورزشگاه جدید در تهران نوشته است: «استهلاک و تخریب استادیوم آزادی سمبلی است از تخریب روزافزون سرزمین ایران. دستور بدهید آزادی و تختی را بازسازی کنند.»
ابراهیم رئیسی پیش از اعزام ورزشکاران به بازیهای آسیایی دستور ساخت استادیوم جدیدی در تهران داد.
مصطفی هاشمیطبا، رئیس پیشین سازمان تربیت بدنی به رئیسی توصیه کرده که دستورش را پس بگیرد: «اگر به جای رئیسجمهور بودم، از وعده دادهشده منصرف میشدم و دستور پیگیری و اصلاح و مرمت و بازسازی ورزشگاه آزادی و پیگرد عدم فعل افراد در نگهداری و تجهیز آن و نیز تعیین تکلیف ورزشگاه تختی را میدادم و سؤال میکردم که استادیوم ۴۰ هزار نفره که ۱۵ سال است در ضلع شرقی ورزشگاه آزادی در حد فونداسیون باقی مانده چرا بالا نمیرود.»
معاون رئیس جمهور در دولتهای پیشین جمهوری اسلامی به صراحت نوشته که «استهلاک و تخریب استادیوم آزادی سمبلی است از تخریب روزافزون سرزمین ایران.» و در ادامه نوشته: «اگر نیک بنگریم مجموعه حکمرانی ما به اصل پایداری و معموربودن ایران و اولویت نگهداری سرزمین ایران بیتوجه است و در حقیقت به مرور زمان کشور ما مانند بشکهای سوراخ شده که هرچه در آن آب ریخته شود، هرگز پر نمیشود. یعنی اول برویم سراغ پوشاندن سوراخها و سپس ادعای فراهمکردن آب برای بشکه بکنیم.»
هاشمیطبا همچنین با اشاره به پیشرفتهای کشورهای حوزه خلیج فارس نوشته است: «اینکه ما از بسیاری لحاظ از کشورهای مجاور بهویژه حاشیهنشینهای خلیج فارس عقب ماندهایم و مظاهر و جلوههای مدرنیسم از جمله زیرساختهای ورزشی در آنجا به حدی است که شاید هرگز به آن نرسیم و بیشتر و بیشتر عقب بمانیم اما بر فرض اجرای نظر رئیسجمهور آیا با یک مجموعه ورزشی عقدههای فروخورده جوانان گشاده میشود و مسائل کشور حلوفصل میشود؟
او نوشته است: «وقتی مجموعه عظیم ورزشی آزادی در غرب تهران و مجموعه ورزشی تختی در شرق تهران را داریم کدام اولویت اجازه میدهد که یک مجموعه مشابه در نقطه دیگر تهران بسازیم و همچنان سرمایهگذاریها را در تهران متمرکز کنیم، درحالیکه بسیاری از نقاط کشور در حال تخریب است و هزاران طرح عمرانی دولت در سراسر کشور مغفول مانده است؟»
هاشمیطبا با کنایه، روایتی تاریخی از ناصرالدینشاه را آوده است: «میگویند ناصرالدین شاه به درباریان دستور داد به قصیدهسرایی که در نوروز قصیده خوانده بود، یک کیسه زر بدهند، ولی در طول سال درباریان آن را ندادند. سال بعد قصیدهسرا به شاه معروض داشت که اعلیحضرت، دستور شما در طول سال اجرا نشد. ناصرالدین گفت تو شعری خواندی که من خوشم آمد من هم حرفی زدم که تو خوشت آید!»