داستان یک قرن حمله به خبرنگاران؛ قلیچ‌خانی به خبرنگار حمله کرد و اسمش از ترکیب خط خورد!

یکشنبه ۱۴۰۲/۱۲/۰۶

ابراهیم افشار، روزنامه‌نگار، در واکنش به درگیری شجاع خلیل‌زاده با خبرنگاران، یادداشتی در روزنامه «هفت صبح» نوشته که در آن ضمن مرور درگیری پرویز قلیچ‌خانی و بهروز وثوقی، فوق‌ستاره‌های ورزش و سینمای ایران با خبرنگاران، احترام نهایی این چهره‌ها به اهالی مطبوعات را برجسته کرده است.

در این یادداشت آمده: «با شنیدن عربده‌‌های شجاع خلیل‌‌زاده در میکسدزون ورزشگاه آزادی علیه رسانه‌‌ها، خاطرات ۹۸ سال پیش در دلم زنده شده است؛ سال ۱۳۰۵ که بازیکنان تیم ملی فوتبال با چوبدستی زیربغل‌‌شان، روزنامه ناهید را با خاک یکسان کرده‌‌ و شب را در کمیسریا خوابیده‌‌اند. سیلی مردافکن مایلی‌‌کهن در گوش یکی از خبرنگاران ورزشی در دلم زنده شده است.



ضدخاطرات دو نبرد جنجالی «ستاره- رسانه» در دهه ۵۰ در دلم زنده شده که سندیکای خبرنگاران، هر دو ستاره فوتبال و سینما را وادار به پوزش کرده است. برخلاف امروز که اساسا رسانه در بی‌کسی مطلق به سر می‌‌برد آن روزها رابطه دوطرفه «ستاره و رسانه» چنان محترمانه بود که هیچ قهرمانی در هیچ زمانی به خود اجازه نمی‌‌داد که به اسب خبرنگاری یابو بگوید و تنها کسی که شاید گفت، پرویز قلیچ‌‌خانی کاپیتان تیم ملی بود که او نیز با تحریم یکدست تمام روزنامه‌‌ها مواجه شد.»

در ادامه بخش‌های دیگر یادداشت را می‌خوانید؛

فارغ از اینکه پرویز قلیچ، در نظر بسیاری از اهالی فوتبال ایران، کامل‌‌ترین و بهترین بازیکن تاریخ فوتبال ایران باشد یا نباشد او به غیر از مهدی دُری سردبیر کیهان ورزشی در دهه چهل، هرگز میانه خوشی با قشر ورزشی‌‌نویس نداشت. (شاید دلیل آنهمه نزدیکی‌‌اش با آقادّری هم در جهان‌‌بینی چپگرایانه‌‌ مشترک‌‌شان نهفته بود.)

حالایش را نگاه نکن که تماشای عکسی از پیری و از کارافتادگی او، اشک به چشم آدم می‌‌آورد اما او زمانی برای خودش در فوتبال ایران برو و بیایی داشت. در حالی که تمام ستاره‌‌ها برای رسوخ به تحریریه‌‌ها نهایت تلاش خود را می‌‌کردند او نه تنها از مطبوعات نمی‌‌ترسید بلکه خود را به آنها بی‌‌نیاز نشان می‌‌داد چون می‌‌دانست که با قدرتی که در فوتبال دارد رسانه‌‌ها مجبور به ستایش او هستند.

نبرد اصلی رسانه و قلیچ اما در یازده مرداد ۱۳۵۴ اَلو گرفت و منجر به شکرآب شدن رابطه کاپیتان با سندیکای خبرنگاران و نویسندگان مطبوعات کشور شد. قلیچ که نویسندگان مطبوعات ورزشی را نوعی رنگین‌‌نامه‌‌نویس اتلاق می‌‌کرد معتقد بود که خبرهای آنها، غیرواقعی و فاقد اصالت است. او چنان رسانه‌‌گریز شده بود که گاهی حتی در بازی‌‌های حساس ملی و باشگاهی نیز از ایستادن در عکس دسته‌‌جمعی طفره می‌‌رفت و فریاد عکاسان مطبوعاتی امجدیه را به آسمان هفتم می‌‌برد!

شاید در چنین شرایطی فقط اسمال‌‌آقا زرافشان بود که با یک دست به چانه بردن به نشانه «من بمیرم»، او را به دیدرس دوربین‌‌ها می‌‌کشاند تا تصاویر ابتدای بازی را از دست نداده و با تنبیه سردبیران خود مواجه نشوند. داستان تقابل کاپیتان تیم ملی با سندیکای خبرنگاران، از پرخاش او به خبرنگاران در حین برگزاری جام بین‌‌المللی تهران (۱۳۵۴) و به ویژه حمله شدید او به خبرنگار ورزشی روزنامه آیندگان در ورزشگاه داودیه آغاز شد و کار به شکایت سندیکای مطبوعات از او رسید.

محمدطاهر طاهریان دبیر سندیکای مطبوعات ایران طی نامه‌‌ای خطاب به رئیس تربیت‌‌بدنی کشور (که همزمان معاون نخست‌‌وزیر وقت هم بود) درباره رفتار «غیراصولی» کاپیتان تیم ملی فوتبال ایران شکایت کرد: «روز سوم تیر ماه ۱۳۵۴، خبرنگار روزنامه آیندگان جهت تهیه گزارش از وضع اردوی فوتبالیست‌‌های تیم ملی به ورزشگاه داودیه می‌‌رود.

در حالی که با آقایان عزت جانملکی، غلامحسین مظلومی، گارنیک شهبندری،محمدرضا عادلخانی، جاوید جهانگیری، ابراهیم آشتیانی و حسن نگارش سرگرم صحبت بوده است آقای پرویز قلیچ‌‌خانی از راه می‌‌رسد و بی‌‌آنکه مورد پرسش قرار گیرد، بی‌‌مقدمه با جملات اهانت‌‌بار به نویسندگان و خبرنگاران دستگاه‌‌های ارتباط جمعی می‌‌تازد و در نهایت گستاخی می‌‌گوید «من از خبرنگاران خوشم نمی‌‌آید...



خبرنگاران از یک طبقه بخصوص حرف می‌‌زنند و از یک گروه خاص طرفداری می‌‌کنند. خبرنگار ایرانی اصالت ندارد. خبرهای هنری اصلا اصالت ندارد و خبرهای سیاسی اصلا دروغ است. نسل جوان می‌‌خواهد خبرهای درست را بخواند، نه این اراجیف را.

آقای قلیچ‌‌خانی که قسمت اعظم شهرت و موفقیتش را مرهون و مدیون وسایل ارتباط‌‌جمعی‌ست متاسفانه برای چندمین بار به روی کسانی که باعث شهرتش شده‌‌اند پنجه می‌‌گشاید.

این شخص دو سال پیش در جریان برگزاری مقدماتی جام‌‌جهانی در حالی که بازوبند کاپیتانی تیم ملی را به بازو داشت مانع کار عکاسان شد و به جماعت زحمتکشی که در سوز سرما و تب گرما برای ادای وظیفه -که به شهرت و موفقیت افرادی چون او منجر می‌‌شود- در تلاش هستند اهانت کرد که خوشبختانه اقدام بموقع سندیکای نویسندگان و خبرنگاران و بازتاب شدید نویسندگان ورزشی مطبوعات موجب عذرخواهی نامبرده از عکاسان شد.»

با اینهمه اما مردی که سه قهرمانی جام آسیا را در کارنامه داشت و گل‌‌های تاریخی‌‌اش به ویژه به تیم اسرائیل در ۱۳۴۷ در فینال و استرالیا، در حافظه ابدی فوتبال ایران ماندگار است هرگز دلش با مطبوعات ورزشی صاف نشد.


ابوالفضل جلالی خبرنگاری که با برخورد قلیچ مواجه شده بود بعدها برایم تعریف کرد که همبستگی تمام رسانه‌‌های ورزشی در مواجهه با تحریم کاپیتان تیم ملی، باعث عذرخواهی این بازیکن شد؛ «در روز ماجرا، آقای قلیچ‌خانی گفت این چه بود نوشته بودی؟ هر کی گفته فلان کرده و اینها و یک مشتی هم طرف ما پرت کرد.

خبر به گوش آقای رفیعی (سردبیر دنیای‌‌ورزش) رسید ایشان تا چند وقت اسم بازیکنان تیم پاس- آن موقع قلیچ‌خانی در پاس بود- را ۱۰ نفره می‌نوشت و اسم این بازیکن را در نشریه نمی‌‌آورد. تا اینکه آقای قلیچ‌خانی را مجبور کرد که یک سبد گل گرفت و آمد توی دنیا‌‌ی‌‌ورزش و از ما عذرخواهی کند. او هم آمد و گفت که اشتباه شده، عصبانی بودم و فلان و اینها... و این کدورت رفع شد.»

نه تنها قلیچ که بهروز وثوقی نیز یکبار مجبور به پوزش از یک عکاس مطبوعاتی شد؛ کار به آنجا رسید که عکاس خونین و مالین را به درمانگاه بردند تا بستری کنند و بازیگر را به پاسگاه انتقال دادند. غائله‌‌ای که چند روز بعد با دسته‌‌گلی که بهروز به روزنامه اطلاعات برد و با پوزشخواهی آقای بازیگر از عکاس، به خوبی و خوشی پایان یافت.

خبرهای بیشتر

پربیننده‌ترین ویدیوها

خبرها
خبر ورزشی
گزارش روز با مجتبا پورمحسن
اقتصاد و بازار

شنیداری

پادکست‌ها